۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

شجاعتتان را تحسین می کنم.


در مورد اظهارات آقای ابطحی و عطریانفر احتمال های مختلفی وجود دارد،کما اینکه در هر مسئله و موضوعی می تواند احتمال های مختلفی وجود داشته باشد.اما به هر حال آنچه مسلم است این است که همه ی احتمال ها نمی توانند درست باشند و فقط یک احتمال درست است.
عده ای این اظهارات را ناشی از عوامل بیرونی مثلا خوراندن قرص روانگردان ویا فشار بازجوهای زندان می دانند،و عده دای دیگر آن را در اثر عوامل درونی مثل بزدلی و ترس از محاکمه ویا نفاق و نان به نرخ روز خوردن تلقی می کنند.
اساسا در اینگونه موارد می توان شخصیت افراد را طبق بر گزیدن یکی از احتمال های مختلف متصور در رابطه با یک مسئله شناخت.
در این نوشته ی کوتاه به قسم اول یعنی تاثیر عوامل بیرونی بر اظهارات آقای ابطحی و عطریان زیاد کاری ندارم و معتقدم زمان به راحتی آن را روشن می کند.بحث من بیشتر حول احتمالات نوع دوم یعنی عوامل درونی است.احتمال هایی که معتقدین به آن را بیشتر همفکران خودم یعنی اصولگرایان تشکیل می دهند.
من طبق خصلت معهودم (که معتقدم ناشی از فرامین شرع است)ظاهر ترین و به عبارت دیگر نزدیک ترین احتمال را می پذیرم.زیرا من موظف هستم اولا از سوظن بپرهیزم(اجتنبوا کثیرا من الظن)و دوما موظفم به برادر مومنم و به تعبیر قرآن به خودم(چون مومنان همه عضو یک پیکرند)خوش گمان باشم.
بنابراین بنده معتقدم که اظهارات آقای عطریان و ابطحی را باید حمل بر صحت کرد وایشان را از انگ ریاکاری و بزدلی و... مبرا دانست.و نه تنها در تحلیل ها بلکه در دل نیز نباید این سوظن ها را تقویت نمود.
البته نا گفته نماند یک تحلیل خوشبینانه ممکن بعدا اشتباه از آب در بیاید،اما این باعث نمی شود که ما بر حسن ظن پافشاری نکنیم زیرا خود قرآن می فرماید:«اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن الاثم».مفهوم مخالف «ان بعض الظن الاثم»این است که بعضی ظن ها گناه نیستند.اما احتمال گناه نبودن بعضی از ظن ها باعث نمی شود که پروردگار به ما اجازه بدهد که به حسن ظن تخصیص بزنیم.(مراجعه کنید به تفسیر نمونه/ آیه 12 سوره حجرات).
تحلیلی را از یکی از دوستان دیدم که به کارگزارانی بودن آقای عطریان اشاره کرده بود و با این قرینه که کارگزارانی ها حزب بادند،به این نتیجه رسیده بود که آقای عطریانفر دارد نان را به نرخ روز می خورد.
به فرض اینکه کارگزاران خصلتی تکنوکراتی داشته باشد،با مقدماتی که قبلا به آن اشاره کردم و این کلام حضرت امیر(ع)که:«برای برادر دینی ات عذری بخواه و اگر عذری برایش نیافتی پس بکوش برای عذر یافتن جهت او تا او را معذور بدانی» ،باز تحلیل غالبی وشرعی این تحلیل نخواهد بود.
هر چند در مورد خصلت تکنوکراتی کارگزاران، واساسا ماهیت حزبی آن (به معنای خاص کلمه)بحث های زیادی وجود دارد،که اگر وقت شد بعدا مجزا به این قضیه می پردازم.
بنده شجاعت آقای عطریان و ابطحی را در بیان صریح اعتقادات خود واصلاح برخی انحراف هایشان تحسین می کنم.و معتقدم در جامعه اسلامی هر نوع تغییر به سمت راه صحییح باید تشویق شود.
شکستن بت کبر نفسانی و غرور علمی یا سیاسی کار ساده ای نیست؛از این جهت باز هم ایشان را تمجید می کنم و بر شجاعتشان درود می فرستم.
پیشنهاد ما به سایر نخبگان سیاسی نیز همین است که مواضع و عملکرد های خود مخصوصا در جریانات بعد از انتخابات را مرور کنند،واین شجاعت را در خود بپرورانند که اگر جایی انحرافی از مسیر حق داشته اند اصلاح کنند.
به قول رهبری عزیز،نخبگان سیاسی امروز سر جلسه امتحانند.امیدوارم همه از این امتحان الهی سر بلند بیرون بیایند.

۳ نظر:

  1. سلام.
    من تفسیر این ایه را ندیده ام ولی فکر میکنم این ایه باید در ارتباط با جریات تاریخی یا رفتار یکی از مسلمانان باشد اینگونه روایتها که شان نزول تاریخی ورفتاری دارند می تواند کلید باشد . دقت به موردالبته احتمالا خود ان را دیدیده اید
    در ثانی با توجه به حضور منافقین در جامعه ی اسلامی که ظاهرا مسلمان بودن و هم چنین یهود در ارتباط با پیامانهایی که با پیامبر اکرم می بستند وغدر از پشت بررسی دقیق تاریخی چگونگی نحوه ی برخورد پیامبر با غدر اینها شاید بتواند کلید خوبی برای ما باشد .
    من مطمئن نیستم این استدلال شما برای اقایان ابطحی وعطریانفرکه حسن ظن ضرری به هیچ کس نمی رساند برای خیلی ها قابل توجیه باشد !! دقت کنید که از نظر دیگران که خود را مسلمان تر از همه ومحق برای پیشرفت جمهوری اسلامی می دانند صحبت اقایان ابطحی وعطریانفر در صورت قبولش واشاعه ی آن در جامعه بر طبق قاعده ی حسن ظن بزرگترین ضررها را به ابعاد شخصیتی ان اقایان می رساند کما اینکه ما شاهد سه تکذبیه از اقایان هاشمی (دفتر) موسوی (بیانیه) خاتمی (گفتگو) بودیم

    پاسخحذف
  2. واضح است که حسن ظن داشتن به صحبت های ایشان مربوط به انگیزه بیان آنهاست،نه تک تک فرازهای اظهارات.

    پاسخحذف
  3. اين بحث كه اين حرف ها حت تأثير چه عواملي بيان شده يك بحث انحرافي است.صحبت هاي اين دو نفر دو محور داشت:ولايت فقيه و عدم تقلب
    سؤال من اين كه مگر از اعمال و حرف هاي اصلاحات بالاخص بعد از رحلت امام بويي از حمايت از انديشه ي ولايت فقيه مي آمد كه حالا اين حرفها به ضرر اصلاحات است؟مگر آقاي زندوي شما دوستاني نداريد كه منتسب به جناح اصلاحات هستند و اصلا ولايت فقيه اعتقاد ندارند و عملا سكولار هستند و وظيفه ي حكومت اسلامي را نظم و امنيت مي دانند؟به نظر شما اگر اين آقايان در برابرمردم به ويژه پا برهنگان و مستضعفين كه صاحبان اصلي انقلاب هستند در حالت عادي و قبل از اين جريانات باورهاي سكولار خود را مطرح مي كردند از سوي آنها مثل الان طرد نمي شدند؟هيهات كه نفاق آنها نمي گذاشت و البته نيروهاي مذهبي خون دل مي خوردند كه اينها هم از امام دم ميزنند و هم ريشه ي ولايت فقيه را در انديشه هايشان مي زنند.
    واقعا در حال حاضر مي شود گفت كه مير حسين موسوي تابع ولايت فقيه است كه ادعا مي كند اين حرفها را به اين آقايان خورانده اند و اگر ايشان هم رنداني شود به همين اعترافات كه ما ضد ولايت فقيه كار مي كرديم وا ميدارند؟

    پاسخحذف