۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

دادگاه جای بدی نیست.




من مانده ام که چرا به اتهامات فرزندان آقای هاشمی یا پسران جناب ناطق یا این همه افرادی که در فضای بلبشو و به اعتقاد من دور از اخلاق جامعه شایعات زیادی پیرامونشان است رسیدگی نمی شود.این را نه به خاطر این می گویم که دوست دارم ایشان محکوم شوند،بلکه به این علت می گویم که حقیقت نمایان شود.اگر این افراد مجرمند باید محکوم شوند و وابستگی و هیچ چیز دیگری نباید مانع آن شود چه اینکه طبق اصول 20و19 قانون اساسی همه افراد در برابر قانون یکسانند حتی رهبر(اصل 107). واگر متهم نیستند باید زمینه ای فراهم شود که این ها سرشان را بالا بگیرند و حتی اعاده حیثیت نمایند.و این دو امر محقق نمی شود مگر در دادگاه.طرح این مسئله در دادگاه حق دو طرف است و به اعتقاد من نه تنها مدعی العموم یا شاکی خصوصی باید بر آن اصرار داشته باشد که متهم نیز باید از آن استقبال کند.اساسا تصور غلطی از دادگاه دارد و فکر می کنیم هر کسی که به عنوان متهم یا خوانده به دادگاه می رود حتما ریگی در کفش دارد.در حالی که این تصوری اشتباه است.خیلی اوقات حکم دادگاه سوتفاهم هایی که ممکن است مدت ها موجب کدورت شود را حل کند.دادگاه محک است و بهترین و تنها جا برای مطرح شدن خواسته ها و شکایات.طرح اتهامات در منظر افکار عمومی نتیجه ای جز التهاب و بی اخلاقی ودر درجه حاد آن آنارشیسم ندارد که مسلما درست نیست چه آن که حضرت امیر می فرمایند:«لابد من امیر ام من عادل او فاجر».و وای بر ما و جامعه ما اگر چند در صد از این شایعات که ما آنها را در افکار عمومی بسط می دهیم خلاف واقع باشد.گناهی بزرگ و نابخشودنی.قرآن می فرماید این مسئله اگر پیش شما کوچک می نماید در پیشگاه پروردگار بسیار عظیم است.بهترین کار در شرایط کنونی رسیدگی به اتهامات این افراد است البته در فضایی دور از جنجال و هیاهوهای رسانه ای.

صحبت های آقا و برداشت های گلچین شده ما


شاید برای کسانی که آشنایی هرچند کمی با فضای سیاسی کشور دارند،پیش بینی تیترهای خبرگزاری ها و روزنامه ها در رابطه با صحبت های آقا در دیدار با دانشجویان کار سختی نباشد.


هر کدام از خبرگزاری ها و روزنامه ها آن قسمت از صحبت های رهبری که به افکار خودشان نزدیک تر است را تیتر می کنند.محال ممکن است که مثلا رجانیوز این جمله را تیتر کند که:«در قضایا افراط وجود نداشته باشد.تندروی انسان را به پیش نمی برد.»یا محال است که اعتماد تیتر کند که:«دشمنان به این راحتی ها دست بردار نیستند.صحنه گردان هایی دارند صحنه گردان هایی هم پیدا می کنند.»عادت کرده ایم که با پیش داوری های قبلی خود با امور مواجه می شویم.«تومنون ببعض و تکفرون ببعض».برای مثال عرض می کنم که گاهی قرآن را تورق می کنیم که از آن آیاتی پیدا کنیم تا ایده از پیش تعیین شده خود را به زیور کلام وحی بیاراییم،و گاهی زانوی تلمذ در پیشگاهش می زنیم و قلب خود را بدون هیچ پیش داوری و حب و بغض پذیرای مفاهیم و القائات قرآن می نماییم.من نمی خواهم صددرصد گونه اول را رد کنم ولی گونه دوم شیوه بهتر و نزدیک به صواب تری است.


توجه کامل به تک تک جملات رهبری و عدم اعتنا به تاویل و تفسیر آن قسمت هایی که معنای متبادر شده آنها با افکار ما صددرصد عجین نیست چیزی است که باید به آن توجه شود.


متاسفانه این چند مدت بی توجهی مزمنی نسبت به اصول 22،34،37و... خیلی از تحلیل های ما را در بر گرفته است.اصولی که تنها از قوانین وضعی نیستند و ریشه در ژرفای عظیم تعالیم اسلامی دارند.به عبارتی دیگر این اصول،اصول مدون شده شرع اند که سرپیچی از آن حرام و مخالفت با پروردگار است.و این چیزی نیست که زیبنده فعالان سیاسی حکومت اسلامی باشد.


آن صحبت هایی که دوای درد ماست و باید بنوشیم هر چند به کام ما تلخ است را مرور می کنیم:


*رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان چند نفر از دانشجویان درباره لزوم برخورد و محاکمه مجرمان پشت پرده حوادث اخیر خاطرنشان کردند: در مسائلی با این درجه از اهمیت، نباید با حدس و گمان و براساس شایعه حرکت کرد.


*همه مطمئن باشند که در مقابل جرم و جنایت هیچگونه اغماضی نخواهد شد اما در مسائلی به این اهمیت، دستگاه قضا باید براساس دلایل محکم قضاوت کند و حتی اگر برای بسیاری از شایعات، شواهد و قرینه هایی وجود داشته باشد این شواهد نمی تواند مبنای قضاوت قرار گیرد.بنده هم خیلی از این شایعات را می شنوم.بعضی از این شایعات هم ممکن است مطابق واقع باشد اما اینها نمی توانند اثبات کننده جرم باشند.


*ایشان با تشکر و تقدیر از خدمات پلیس امنیت، پلیس انتظامی و بسیج خاطرنشان کردند: این خدمات بزرگ نباید موجب رسیدگی نکردن به برخی جرائم شود و اگر کسی با وابستگی به هر کدام از این سازمانها، تخلف و جرمی مرتکب شده، باید کاملاً رسیدگی شود. (ایشان از برخی از این اعمال با عنوان جنایت نام بردند.)


*من چیزی را که برایم اثبات نشده را نمی گویم.شما هم نباید بگویید.


*عده ای، ظلم بزرگی را که پس از انتخابات به مردم و نظام اسلامی شد و هتک آبروی نظام در مقابل ملتها را نادیده می گیرند و مسئله کهریزک یا کوی دانشگاه را قضیه اصلی قلمداد می کنند اما این نگاه، خود یک ظلم آشکار است.


*طراحان حوادث اخیر، صحنه گردانانی دارند و صحنه گردانان دیگری نیز پیدا می کنند.


*در قضایا افراط وجود نداشته باشد.تندروی انسان را به پیش نمی برد.

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

بدون شرح


بخشی از صحبت های دیروز آقا:دل‌هایی که پیام مهم قرآن را دریافته‌اند، به خاطر اغراض و مسائل شخصی، وحدت عظیم ملی را برهم نمی‌زنند.

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

خاک بر سرم.




باید دست هایم را می شستم.در زمانه ی فراگیری آنفولانزای خوک ها بدون شستن دست نمی شود پای سفره نشست.


سفره رمضان پهن شد و من هنوز دست های را نشسته ام.

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

دوستان حزب اللهی من لطفا هشیار باشید.


چند روز قبل در کلاس جریان شناسی یکی از آقایان با لحنی خاص نظر من را در مورد آقای جوادی پرسید.چند هفته قبل هم یکی از فعال ترین دانشجویان دانشگاه شیراز همین سوال را از من پرسیده بود و دیشب هم دوست دیگری که او هم از از فعالین دانشجویی است همین پرسش را مطرح کرد.مهم نیست که من چه جواب دادم.مهم طرح این نوع پرسش ها آن هم با لحن ها و موضع گیری های خاص است.مهم خدشه دار شدن احترام و شانیت مراجع آن هم بین انسان های به اصطلاح حزب اللهی است.مهم این است که چه می شود عده ای حتی از مرگ اقای بهجت ...(بگذریم،خیلی چیزها صلاح نیست گفته شود).

صحبت های حضرت امام در این زمینه بسیارروشنگر است.صحبت هایی که بسیار زیادند و اگر کسی آنها راجمع کند در حد یک کتاب می شود.فقط یک نمونه که امروز در تابناک دیدم را می نویسم:
«فحش دادن به مراجع بزرگ ما را كوچك فرض مى‏كنيد؟ اگر به واسطه بعضى از جهالت‌ها لطمه‏اى بر اين نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبيد پيش خداى تبارك و تعالى؛ توبه‏تان مشكل است قبول بشود، چون به حيثيت اسلام لطمه وارد مى‏شود. مى‌شود كه اين اشخاصى كه ريششان را در اسلام سفيد كرده‏اند، اينها خداى نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عملى بكنند؟ نمى‏شود آقا. اگر يكوقت اختلاف اجتهاد در كار باشد؛ مثل ساير مسائل شرعيه اختلاف اجتهاد در كار باشد، بچه‏ها و جوانها نبايد دخالت بكنند؛ خطرناك است؛ دشمن بيدار است. گمان نكنيد كه فحش به يك نفر است؛ فحش به يك جامعه اسلامى است، اهانت به يك جامعه اسلامى است، وَهْن وارد شدن بر يك جامعه اسلامى است.»

دوستان حزب اللهی من لطفا هشیار باشید.
پ.ت)البته پر واضح است که بار معنایی عالم و مرجع بار معنایی خاصی است که بر هر مصداقی منطبق نمی شود.

۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

عیدتون مبارک





اگه فردا آقا بیایند کدام یک از ما ظرفیت و توانایی این را داریم که مثلا وزیر فرهنگ دولت کریمه ی ایشان باشیم؟




قرار نیست که مدیران دولت آقا از فضا بیایند.قرار هم نیست که آقا همه کارها را از طریق غیر طبیعی و خارج از نظام سبب و اسباب انجام دهند؛وگرنه گسترس عدالت توسط ایشان این قدر سخت و با زحمت فراوان محقق نمی شد.انتظار فرج فقط ارادت زبانی نیست.انتظار فرج آمادگی همه جانبه برای مهدوی شدن است.



میلاد مولا و امید زندگیمون مبارک. از خدا خاضعانه می خواهم که به برکت این شب عزیز به ما توفیق مهدوی زندگی کردن را بدهد.

وظائف منتظران راستین



فرق انجمن حجتيه با سائر منتظران اين است؛ انجمن حجتيه به يك امامي كه در دسترس نيست، معتقد است.آن 313 نفري كه قيام مي كنند به همراه حضرت، شاگردان آن حضرتند كه وجود مبارك امام راحل يكي از آن 313 نفر مي تواند باشد. حضرت 313، شاگردي مثل امام دارد تا بتواند حكومت كلان جهاني تشكيل بدهد.
اين اوصاف سه گانه اي كه ما درباره حضرت ولي عصر(ع) معتقديم }يعني مصلح شخصي موجود موعود بودن{، در قبالش يك وظائفي هم متوجه ما مي شود. ما به مهدي قائم غائب معتقديم؛ فرق ما با انجمن حجتيه اين است. آنكه به غائب معتقد است، اگر آن حضرت ظهور بكند، در برابر آن حضرت مي ايستد؛ مثل اينكه در برابر شاگرد آن حضرت ايستاد ! ما به كسي معتقديم كه هم اكنون قائم است، ما را به قيام دعوت مي كند. ما اگر قياممان به كمال برسد، شبيه قيام يك امت در برابر رهبر غائي بشود؛ آنوقت آن غيبتش به حضور و ظهور تبديل مي شود. هر وقت ما لائق شديم، او ظهور مي كند. اين به عقل جمعي ما و به عمل جمعي ما وابسته است.
فرق انجمن حجتيه با سائر منتظران اين است؛ انجمن حجتيه به يك امامي كه در دسترس نيست، معتقد است.آن 313 نفري كه قيام مي كنند به همراه حضرت، شاگردان آن حضرتند كه وجود مبارك امام راحل يكي از آن 313 نفر مي تواند باشد. حضرت 313، شاگردي مثل امام دارد تا بتواند حكومت كلان جهاني تشكيل بدهد؛ اين گوشه اي از آن حكومت است.
قيام امام راحل،نمونه قيام حضرت حجت (ع) اينكه عدّه اي كه با آن حضرت مخالفت مي كنند، سر انجام او را شهيد مي كنند، به همين مناسبت است. او گرچه يملأ الله ب ه الأرض ق سطاً و عدلاً (1) امّا بدون درگيري نيست، بدون زحمت نيست. او هزارها برابر عفو و رأفت و عاطفه و مهرباني دارد، ولي يك چند جائي هم بالأخره قهر و خشم و غضب و اش دّاء علي الكفّار(2) و امثال ذلك را دارد؛ بالأخره هم آن حضرت را شهيد مي كنند. عصاره و نمودار و نمونه قيام آن حضرت همين قيام امام راحل و انقلاب اسلامي و اينها بود.
شما ديديد مردم ايران هيچ گناهي نداشتند. جرمشان فقط تشيع بود ! بيش از 300 باربه اين پاسگاه هاي مرزي غرب كشور حمله كردند؛ امام به مسئولان دستور داد، فرمود : اقدام نكنيد، قيام نكنيد، صرف نظر كنيد، ما با كسي در جنگ نيستيم، گذشت كنيد؛ تا از هوا و زمين و دريا حمله شروع شد ! ايران نه به كسي حمله كرد، نه خواهان حمله به كسي بود؛ و همه حملات را هم تا حد امكان تحمّل كرد. ديگر با اين انقلاب در افتادن، عليه اين انقلاب موضع گرفتن، امام را به رسميّت نشناختن، اين با انتظار يك رهبر قائم سازگار نيست !! اينها مشكلشان اين است كه به مهدي غائب معتقدند؛ ما به مهدي قائم غائب معتقديم. وقتي به قائم معتقد بوديم، وظيفه ما هم قيام است. هر روز آماده ايم، هر لحظه آماده ايم. وقت، مشخص نيست كه حضرت كي ظهور مي كند !
ضرورت آمادگي در ابعاد نظامي و فرهنگي توسط منتظران اين روايت نوراني را شايد دهها بار به عرضتان چه در نماز جمعه و چه در اينگونه از مجالس رسانديم كه وقتي از وجود مبارك امام صادق(ع) سئوال مي كنند : وظيفه منتظران چيست، انتظار يعني چه؛ فرمود: و اليع د احدكم قبل خروج ه ] كه آنجا به جاي ضمير، اسم ظاهر دارد[؛ قبل خروج ه و لو ب سهم. فرمود : همه تان قبل از ظاهر شدن آن حضرت آماده باشيد، و لو با يك تير. اگر كسي با اردوي رزمي ـ فرهنگي بسيج همكاري نكند، اهل بسيج نباشد، اهل مبارزات سياسي نباشد، اهل تير اندازي نباشد، اهل آموزش نظامي نباشد، اين چه انتظاري مي تواند داشته باشد ؟!
اين بيان نوراني امام ششم است؛ فرمود : اگر منتظري، ولو با يك تير خودت را آماده كن ! معلوم مي شود اگر اهل قلمي، قلمت بايد كار مجاهدان نستوه را بكند. اگر اهل بياني، بيان هم احد القلمين است، و قلم هم احد اللّسان ين است، بايد آن كار را بكند. اگر اهل نيروي رزمي هستي، با يك تير خودت را آماده بكن. بالأخره يا آن، يا اين ! اگر كسي نه اهل قلم باشد، نه اهل بيان باشد، نه اهل تير باشد؛ اين چه انتظاري دارد ؟!
اساس هدايت ها بر محور ( كيمياگري ) چنين امتي كم كم مي رود به سمت و سوئي كه اوّل با جاذبه حركت كند، بعد كيمياگري، او را حل كند.مناجات شعبانيّه را قبل از اينكه بخوانيم، اوّل مطالعه بكنيم، مباحثه بكنيم، بعد بخوانيم؛ در اين مناجات شعبانيّه وجود مبارك حضرت امير و سائر ائمه (عليهم السّلام) به خدا عرض مي كنند : خدايا ! آن وقتي كه تو مرا براي محبّتت بيدار كردي، من متنبّه شدم. ايقظتن ي ل محبّت ك (3) اين حالت همان حالت جاذبه است، اوّلاً؛ كيمياگري است، ثانياً. درس و بحث تا يك حدودي اثر دارد. انسان را تا كي بترسانند كه اگر گناه كردي، جهنّم مي روي ؟! تا كي او را تشويق بكنند اگر اطاعت كردي؛ ما به تو ميوه مي دهيم، حوري مي دهيم، مسكن مي دهيم ؟! براي انسان اينها خيلي كوچك است كه به او وعده بدهند اگر تو اطاعت كردي، با خدايت راز و نياز كردي؛ ف ي شغل فاك هون (4)، و م ن دون ه ما جنّتان (5) جنّاأ تجر ي م ن تحت ها الأنهار (6)؛ آيا انسان براي اينهاست ؟! انساني كه فرشته ها زير پاي او پر خود را پهن مي كنند تا او چيزي ياد بگيرد، انسان براي اينها خلق شده است ؟!
ممكن بودن نيل انسان به درجات فوق تصوّرات عادي اگر ملائكه لتضع اجن حتها تحت اقدام طلاب العلوم(7) يعني اين طالبان علم ديگر الآن ملكوتي اند، با فرشتگان همراهند، روي پر فرشته ها قدم مي گذارند. شما بايد سعي كنيد غدوّها شهرأ و رواحها شهر(8) باشد ! اگر باد توانست ملك سليمان را يكجا جابجا كند، صبح و بامداد به اندازه راه يك ماهه بروند، عصر به اندازه يك راه يك ماهه برود؛ شما كه روي بال فرشتگان نشستيد، چرا يك شبه ره صد ساله طي نكنيد ؟! بالأخره توان باد سليمان همين است، بيش از اين نبود ! راه يك ماهه را در يك پگاه برود، راه يك ماهه را در يك شامگاه برود.
اگر آدم بتواند يك شبه ره صد ساله برود، چرا نرود ؟! چرا خود را هدر بدهد ؟! در بين طلاب هميشه كساني بودند كه اين فيض نصيبشان مي شد. اگر يك بارقه اي در شما طلوع كرد؛ افراط نكنيد، تفريط نكنيد، ولي آن را مغتنم بشماريد. اين راه، آسان است؛ اين حرف ها نه دروغ است، نه مجاز است، نه ا غراق است، نه تشويق محض است؛ ملائكه حق است، پر و بالش حق است، زير پاي طلبه ها فرش كردن آن ملائكه حق است؛ اين طلبه ها روي بال فرشته ها مي روند. اگر روي بال فرشته ها مي روند؛ حدأقلش ملك سليمان است، نه جاي ديگر ! اگر كسي يك شبه ره صد ساله نرود، از اين مركب استفاده نكرده است.
(1) مستدرك الوسائل / 12 / 283 (2) فتح / 29 (3) اقبال الأعمال / 686 (4) يس / 55 (5) الرّحمن / 62 (6) بقره / 25 (7) الكافي / 1 / 34 (8) سبأ / 12
*سخنراني آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در ديدار با جمع كثيري از طلاب، فضلاء، دانشجويان و اقشار مختلف مردم قم به مناسبت ميلاد حضرت ولي عصر (عج) قم ؛ دفتر مقام معظّم رهبري ـ 1381

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

لاف غزل ها



اینجا نماد زمانه ،اینجا آپارتمان

من با قلم و دلم ، با آپارتمان

نورو صدا،و دو لنز دو چشم من

صحراودشت،کات،نماها آپارتمان

همسایه روبرو،راستی اسم او چه بود؟

نزدیک،دور،پنجره ها،ما،آپارتمان

بوی نسیم یکدفه حتی ز شعر رفت

احساس را برده به یغما آپارتمان

نظمی به سبک هند و عراقی غریبه اند

وقتی که هست قافیه ها با آپارتمان

حافظ زعصر شمع ودل و غنچه و گل است

ماها ز عصر لاف غزل ها آپارتمان

«حافظ چو رفت غنچه و گل نیز بگذرد»

اینجا نماد زمانه ،اینجا آپارتمان



*****خوشحال می شم اگه چکش کاری وزنیش کنید.

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

مرتبط با نوشته قبلی.

اساسا به اعتقاد من اصل بر حسن ظن است.واین حسن ظن در امور فردی بسیار موسع و قطعی است.
اما چند وقت است که فکر می کنم آیا حسن ظن موسعی که در امور فردی موظف به رعایت آن هستیم،در امور اجتماعی و سیاسی هم با همان وسعت قابل اجراست یاخیر.که متاسفانه این از مسائل کار نشده ای است که آقایان در حوزه ی علمیه کمتر به آن پرداخته اند.حداقل من ندیده ام.
لازم به توضیح است که وجه تمایزی که بین امور سیاسی و فردی به ذهنم می رسد،وجود داشتن یا نداشتن احتمال صدمه و ضرر به افراد و جامعه است(البته احتمالی عقلایی و ضرری عقلانی).
برای توضیح باید عرض کنم در مسائل فردی چه حسن ظن داشته باشیم چه نداشته باشیم ضرری به ما وارد نمی شود.مثلا در کتاب های اخلاقی آمده است که به کسی که دهانش بوی شراب می دهد،نباید شک کرد و او را شارب خمر دانست؛بلکه باید حسن ظن داشت و این احتمال را در ذهن غالب کرد که مثلا وی نمی دانسته چیزی را که دارد می خورد مسکر است.
در اینجا می بینیم که حسن ظن و یا سو ظن ضرری به ما یا جامعه نمی رساند.
اما در مسائل اجتماعی و سیاسی که ممکن است حسن ظن به متضرر شدن مسلمین و جامعه اسلامی بینجامد و امکان دارد تحلیلی هر چند ضعیف وجود داشته باشد که در صورت صحت آن مشکلی برای جامعه اسلامی ایجاد شود،تا کجا می توان و باید حسن ظن را جاری ساخت؟
سوال مهمی که باید حتما دنبال جواب آن بود و هنوز به آن نرسیده ام.(اگر نظری در این زمینه دارید لطفا دریغ نفرمایید.)
اما در مورد حسن ظن به صحت اصلاح واقعی آقای عطریان و ابطحی باید عرض کنم این قضیه مربوط به نوع اول است یعنی حسن ظن به ایشان باعث ایجاد ضرر نمی شود.که همین طور که عرض کردم در تسری بی قید و شرط و موسع حسن ظن در این موارد هیچ مناقشه ای نیست.

شجاعتتان را تحسین می کنم.


در مورد اظهارات آقای ابطحی و عطریانفر احتمال های مختلفی وجود دارد،کما اینکه در هر مسئله و موضوعی می تواند احتمال های مختلفی وجود داشته باشد.اما به هر حال آنچه مسلم است این است که همه ی احتمال ها نمی توانند درست باشند و فقط یک احتمال درست است.
عده ای این اظهارات را ناشی از عوامل بیرونی مثلا خوراندن قرص روانگردان ویا فشار بازجوهای زندان می دانند،و عده دای دیگر آن را در اثر عوامل درونی مثل بزدلی و ترس از محاکمه ویا نفاق و نان به نرخ روز خوردن تلقی می کنند.
اساسا در اینگونه موارد می توان شخصیت افراد را طبق بر گزیدن یکی از احتمال های مختلف متصور در رابطه با یک مسئله شناخت.
در این نوشته ی کوتاه به قسم اول یعنی تاثیر عوامل بیرونی بر اظهارات آقای ابطحی و عطریان زیاد کاری ندارم و معتقدم زمان به راحتی آن را روشن می کند.بحث من بیشتر حول احتمالات نوع دوم یعنی عوامل درونی است.احتمال هایی که معتقدین به آن را بیشتر همفکران خودم یعنی اصولگرایان تشکیل می دهند.
من طبق خصلت معهودم (که معتقدم ناشی از فرامین شرع است)ظاهر ترین و به عبارت دیگر نزدیک ترین احتمال را می پذیرم.زیرا من موظف هستم اولا از سوظن بپرهیزم(اجتنبوا کثیرا من الظن)و دوما موظفم به برادر مومنم و به تعبیر قرآن به خودم(چون مومنان همه عضو یک پیکرند)خوش گمان باشم.
بنابراین بنده معتقدم که اظهارات آقای عطریان و ابطحی را باید حمل بر صحت کرد وایشان را از انگ ریاکاری و بزدلی و... مبرا دانست.و نه تنها در تحلیل ها بلکه در دل نیز نباید این سوظن ها را تقویت نمود.
البته نا گفته نماند یک تحلیل خوشبینانه ممکن بعدا اشتباه از آب در بیاید،اما این باعث نمی شود که ما بر حسن ظن پافشاری نکنیم زیرا خود قرآن می فرماید:«اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن الاثم».مفهوم مخالف «ان بعض الظن الاثم»این است که بعضی ظن ها گناه نیستند.اما احتمال گناه نبودن بعضی از ظن ها باعث نمی شود که پروردگار به ما اجازه بدهد که به حسن ظن تخصیص بزنیم.(مراجعه کنید به تفسیر نمونه/ آیه 12 سوره حجرات).
تحلیلی را از یکی از دوستان دیدم که به کارگزارانی بودن آقای عطریان اشاره کرده بود و با این قرینه که کارگزارانی ها حزب بادند،به این نتیجه رسیده بود که آقای عطریانفر دارد نان را به نرخ روز می خورد.
به فرض اینکه کارگزاران خصلتی تکنوکراتی داشته باشد،با مقدماتی که قبلا به آن اشاره کردم و این کلام حضرت امیر(ع)که:«برای برادر دینی ات عذری بخواه و اگر عذری برایش نیافتی پس بکوش برای عذر یافتن جهت او تا او را معذور بدانی» ،باز تحلیل غالبی وشرعی این تحلیل نخواهد بود.
هر چند در مورد خصلت تکنوکراتی کارگزاران، واساسا ماهیت حزبی آن (به معنای خاص کلمه)بحث های زیادی وجود دارد،که اگر وقت شد بعدا مجزا به این قضیه می پردازم.
بنده شجاعت آقای عطریان و ابطحی را در بیان صریح اعتقادات خود واصلاح برخی انحراف هایشان تحسین می کنم.و معتقدم در جامعه اسلامی هر نوع تغییر به سمت راه صحییح باید تشویق شود.
شکستن بت کبر نفسانی و غرور علمی یا سیاسی کار ساده ای نیست؛از این جهت باز هم ایشان را تمجید می کنم و بر شجاعتشان درود می فرستم.
پیشنهاد ما به سایر نخبگان سیاسی نیز همین است که مواضع و عملکرد های خود مخصوصا در جریانات بعد از انتخابات را مرور کنند،واین شجاعت را در خود بپرورانند که اگر جایی انحرافی از مسیر حق داشته اند اصلاح کنند.
به قول رهبری عزیز،نخبگان سیاسی امروز سر جلسه امتحانند.امیدوارم همه از این امتحان الهی سر بلند بیرون بیایند.

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

شوکه


این روزها اینقدر مسائل عجیب و غریب از اوضاع سیاسی کشور می شنوم که دیگر کمتر خبری مرا شوکه می کند.اما با این وجود اظهارات امروز آقای ابطحی در دادگاه مرا شوکه کرد.
ب.ت)لازم به توضیح است که تعجب من از ابطحی است نه صحبت هاش.یعنی اگه متن گفته های ایشان را جلوی من می گذاشتند ومی گفتند حدس بزن اینها را چه کسی گفته محال بود بگویم این صحبت های ابطحی است.