۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

بلبشو

عجب اوضاع بلبشویی شده.مشایی،هاشمی،درخواست میرحسین و کروبی از وزارت کشور برای مجوز مراسم چهلم به قول خودشان شهدای حوادث بعد انتخابات وخیلی چیزهای دیگر.بنا نداشته وندارم در وبلاگم زیاد حرف سیاسی بزنم فقط چند نکته می نویسم و زیاد وراجی نمی کنم.اول اینکه آدم دلش می گیره وقتی این همه بی اخلاقی ها رو در عرصه سیاست می بینه.چیزی که همیشه ازش می نالم.توی این چند مدت آبرو برای این مشایی بیچاره نگذاشتیم.هرچه از دهنمون در اومد نثارش کردیم. بابا اینکه این جناب لیاقت معاون اولی رو نداره ویا حداقل مصلحت اقتضا می کنه که ایشون توی این پست قرار نگیرن درست اما دلیل نمی شه که مثلا اونو از مهره های انقلاب مخملی بدونیم و زمین وزمان رو بهم بدوزیم تا اینو ثابت کنیم.متاسفانه هر تحلیلی در مورد مسایل سیاسی به ذهنمان می رسد بدون تامل وتوجه به صحت آن بیان می کنیم و علتش چیزی نیست مگر دور شدن از فرامین اخلاقی دین.در مورد قضیه هاشمی هم همینطور.این چند مدت بسیار تندروی ها مشاهده شد.البته ناگفته نماند انتقادهای زیادی به مواضع جناب هاشمی در این چند مدت وارد است . بزرگترین انتقار ما به ایشان تاکیید نکردن بر جایگاه رهبری وفصل الخطاب بودن فرامین ایشان در نماز جمعه است.از آقای هاشمی توقع می رفت که مثل همیشه برجایگاه بی بدیل ولی فقیه در نظام اسلامی تاکیید می کردند.البته هنوز هم دیر نشده وایشان با اعلام صریح موضع خود نسبت به این قضیه می توانند از این امتحان بزرگ مانند خیلی از امتحان های گذشته ی خود سربلند بیرون بیایند.آقای هاشمی بر لبه پرتگاهی قرار گرفته که بی تدبیری و توسل نجستن به دین برای نجات از تاریکی های هوی نفس باعث سقوطی سهمگین برایش می شود.امیدوارم خدا به همه ما توفیق تشخیص راه صحییح را بدهد.رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر